یکی از جنگ افزارهای توانمند میراژ F1-EQ، موشک ضدرادار ARMAT بود. بررسیهای شرکت MATRA (سازنده) برای ساخت این موشک که برای نابودسازی تأسیسات و ایستگاههای رادار زمینی و دریایی طراحی شده بود، در سال 1981 آغاز شد و در سال 1984 این موشک عملیاتی گردید. این موشک نیز به تعداد نامشخص در قالب قراردادی ساختگی در اختیار نیروی هوایی عراق قرار گرفت. موشک ضدرادار آرمات با وزن 550 کیلوگرم، دارای سرجنگی 150 کیلوگرمی بسیار پرقدرت (HE) بود. این موشک از فیوز مجاورتی ساخت شرکت Thomson-CSF بهره میبرد و بدین ترتیب موشک آرمات قادر بود در فاصلهء مناسبی از رادار منفجر شود. شلیک موشک در بیشینه فاصلهء 120 کیلومتری از رادار جستجو و مراقبت یا رادار کنترل آتش سایت سام قابل انجام بود و این موشک با سرعت 1025 کیلومتر بر ساعت به سمت رادار روانه میگردید. آرمات یکی از پیشرفتهترین و پیچیدهترین موشکهای جهان بود و تاکنون شرکت سازنده عکس و اطلاعات بسیار اندکی از آن منتشر کرده است. در لیست محرمانه جنگ افزارهای ارتش عراق که در ماه آگوست 1990 توسط سازمان اطلاعات فرانسه تهیه شد، شمار موشکهای آرمات فروخته شده به عراق خالی بود! فرانسویها حتا نام رمز BAZAR (بازار) را برای این موشک برگزیدند و فروش آن به عراق به همین نام و به قیمت بسیار گزاف هر فروند 365000 دلار انجام گرفت.
در نخستين دقايق آغاز جنگ سال 1991 خيلج فارس، يك فروند هواپيماي جنگ الكترونيك EF-111 Raven كه اساسن پرندهاي غيرمسلح است، به خلباني سروان جيمز اي دنتون (James A. Denton) و سروان برنت دي براندون (Brent D. Brandon) موفق شد يك پيروزي هوايي را در برابر ميراژ اف-1 عراقي به نام خود به ثبت برساند. خلبان ايي اف-111 آمريكايي كه توسط ميراژ اف-1 رهگیری شده بود، با انجام یک مانور سنگین، خود را به نزدیکی سطح زمین رساند و سپس به یکباره اوج گرفت و خلبان میراژ عراقی که به نظر میرسید عجول یا بسیار بی تجربه بوده است، با زمین برخورد کرد. در جریان جنگ سال 1991، جنگندههای نیروهای ائتلاف، چندین میراژ اف-1 عراقی را که به موشکهای ضدکشتی اگزوسه مسلح شده و قصد حمله به ناوگان دریایی ایالات متحده در خلیج فارس را داشتند، سرنگون کردند. در یک نبرد هوایی نیز دو جنگنده میراژ عراقی که موشکهای ضدکشتی اگزوسه را حمل میکردند، توسط جنگنده F-15C نیروی هوایی عربستان سعودی سرنگون گشتند.
.
با برگزیده شدن ژنرال حمید شعبان به سمت فرماندهی نیروی هوایی عراق در سال 1984، این نیرو به جای پرسه زدن و نبرد در خطوط درگیری جبههها، به انجام ماموریت در عمق خاک ایران و عملیاتهای استراتژیک بمباران هوایی تغییر جهت داد. بدین ترتیب دگرگونی اساسی در زمینه تئوریهای بهرهگیری از نیروی هوایی عراق که مشابه اندیشههای ژنرال عدنان خیرالله (وزیر دفاع عراق، برادر زن و پسردایی صدام) بود به وجود آمد. ژنرال حمید شعبان به خوبی از توانمندیهای میراژ اف یک EQ6 جهت عملی کردن تئوری خود سود برد. تحت فرماندهی این ژنرال عراقی، میراژهای اف-1 حملات ضربتی بسیار موفقی را در دوردستترین نقاط ایران انجام دادند که انجام آنها پیشتر برای عراقیها در خواب و رویا امکانپذیر بود. به نظر میرسد بمباران پالایشگاه اصفهان در سال 1365، نخستین مورد از چنین حملاتی بوده است. روشهای نوین بکار رفته در این عملیات، مقامهای اطلاعاتی آمریکا را در حیرت فرود برد و آنها از عراق خواستند تا جزئیات این حمله را در اختیارشان بگذارد. اما صدام، پاسخ این درخواست را وابسته به دریافت اطلاعاتی از جزئیات حمله هوایی آمریکا به مقر معمر القذافی (دیکتاتور لیبی) دانست. ژنرال حمید شعبان در پیشبرد اهداف خود و اجرای تئوریهای جنگیش ناچار بود نظر موافق صدام را نیز داشته باشد. صدام که اساسن در امور نظامی و سیاسی بیسواد بود، پافشاری زیادی داشت که پیش از انجام هر حمله هوایی، با وی مشورت شود؛ زیرا بیشتر دوست داشت اهداف سیاسی بمباران شوند. حمید شعبان در سال 1985 اندک مدتی پس از فرماندهی نیروی هوایی عراق، با کمک عدنان خیرالله صدام را متقاعد کرد که از اعمال نظر شخصی بر عملیاتهای نیروی هوایی عراق و گزینش اهداف دست بردارد و این کار را به شخص حمید شعبان واگذار کند. با بازماندن دست فرماندهان نیروی هوایی عراق، کارایی این نیرو تا حد زیادی افزایش پیدا کرد. همین امر نیز به محبوبیت حمید شعبان بسیار افزود و بدین جهت نیز پس از پایان جنگ هشت ساله، حمید شعبان یکی از نخستین ژنرالهای عراقی بود که به دستور صدام از ارتش عراق تصفیه گردید.
.
خلبان اسیر میراژ اف1 عراقی که هواپیمایش در جریان بمباران پالایشگاه اصفهان هدف قرار گرفت و سرنگون شد.
در ساعت 13:58 روز 14 فروردین 1367، دو فروند جنگنده میراژ اف1 عراقی جهت بمباران پالایشگاه و نیروگاه برق اصفهان، وارد رینگ پدافند 23 م م و اسکای گارد پالایشگاه میشوند. میراژ لیدر هدف قرار گرفته و در محل سرنگون میشود و میراژ دوم که آسیب دیده بود، هنگام بازگشت به زمین برخورد میکند.
در سال 1987 و در جریان چهارمین معامله فروش میراژ اف-1 به عراق، بازهم جای میراژ 2000 خالی بود. با پایین آمدن شدید قیمت نفت، عراق که میلیاردها دلار بابت خریدهای پیشین به فرانسه بدهکار بود، به دلیل قیمت بالای میراژ 2000، نتوانست آنها را خریداری کند. برای عراق نیز خرید جنگافزار بدون اعتبار و وام بانکی و تنها با اتکای مالی به خودش، غیرممکن بود. بدین جهت، عراقیها به سراغ دوست قدیمی و متحد سنتی خویش یعنی شوروی رفتند و جنگندههای میگ-29 و بمبافکنهای تاکتیکی سوخوی-24 را خریداری نمودند. در آن زمان این دو هواپیما در زمرهء پیشرفتهترین هواپیماهای جنگی شوروی به شمار میآمدند. روسها نیز برای اثبات حسن نیت خود به صدام، اندک مدتی پس از امضای قرارداد، 30 فروند میگ-29 و 30 فروند سوخوی-24 را یکجا در پایگاه الصحرا تحویل نیروی هوایی عراق دادند. با وجود همه پستی و بلندیها در روابط عراق با فرانسه، برنامه خرید میراژ اف-1 و میراژ 2000 تا سال 1990 یعنی زمان اشغال کویت توسط عراق ادامه پیدا کرد و ژاک شیراک به صدام قول داد که خط تولید میراژ اف1 را برای نیروی هوایی عراق همچنان پابرجا نگه خواهد داشت. در سال 1987، عراق سفارش 20 فروند جنگنده میراژ اف یک EQ6 را به مبلغ 725 میلیون دلار به فرانسه ارائه داد. پس از اینکه متحدین عرب عراق، تعهد کردند تمام بدهی های عراق را پرداخت خواهند کرد، فرانسویها به مذاکره در مورد فروش میراژهای 2000 پرداختند. در 21 مارچ 1989، فرانسویها تصمیم گرفتند تا هرگونه محدودیت را از سر راه انتقال تکنولوژی به عراق بردارند. پروژه بزرگ 6.5 میلیارد دلاری «فاو» که موضوع توافق یاد شده بود، توسعه صنعت هوافضای عراق را در سه مرحله به انجام می رساند:
1) ایجاد بستری برای نگهداری و ارائه خدمات به میراژهای اف-1. فرانسویها پذیرفتند به جای آنکه میراژها در سال 1991 برای انجام سرویسهای نیمه عمر و چک سالیانه ادوات به فرانسه فرستاده شوند، موتور میراژها و برخی از بخشهای دیگر جنگنده ها در خاک عراق تعمیر و نگهداری شوند.
2) ایجاد کارخانه هواپیماسازی سعد25 و انتقال کامل دانش فنی ابزارهای تولید هواپیما و آموزش پرسنل عراقی جهت ساخت جنگنده آموزشی آلفاجت 134 (محصول مشترک داسوی فرانسه و دورنییر آلمان غربی).
3) تحویل 55 فروند هواپیمای ضربتی Mirage 2000S و تحویل خط مونتاژ هواپیماها در مجتمع سعد25. جنگندههای میراژ 2000 نیروی هوایی عراق، گونه جدیدی و ضربتی بود که توانایی پرواز در ارتفاع پست را داشت و از سیستمهای بسیار پیشرفته اخلال راداری بهره می برد. این قرارداد تا زمان اشغال کویت به سرعت پیگیری می شد و برافروخته شدن جنگ خلیج فارس و تحریمهای سازمان ملل بر ضدعراق، مانع از به نتیجه رسیدن آن گردید.
در طول سال 1366، نیروی هوایی عراق حملات ضربتی بسیار بیشتری را از این دست انجام داد. حمله به تأسیسات مخابرات ماهواره ای اسدآباد همدان که در دو نوبت باعث خسارات بسیار سنگین و از کار افتادن آنتنهای آن و تخریب کامل دستگاههای مخابراتی و قطع ارتباط ماهوارهای ایران گردید از آن جمله است. همچنین بمباران پالایشگاه تهران در بهمن 1366 که باعث شد دست کم یک هفته پالایشگاه در آتش بسوزد و تهران را ابری خاکستری فرا بگیرد و همچنین میتوان به دو مرتبه بمباران نیروگاه برق نکا و بمباران نیروگاه برق رامین اهواز نیز اشاره کرد. آخرین حمله هوایی میراژهای عراق به ایران، گمان می رود عملیات نابودسازی سایت رادار سوباشی در نزدیکی همدان باشد که در 4 امرداد 1367 هنگام جابه جایی بین دو شیفت انجام گرفت و بیشتر پرسنل هر دو شیفت، جان خود را از دست دادند. در جریان بمباران تأسیسات نفتی سیری که مهمترین ترمینال نفتی ایران پس از خارک بود، میراژهای عراقی 900 کیلومتر در عمق فضای ایران پرواز کردند که در مجموع رفت و برگشت، دست کم 1800 کیلومتر را در آسمان طی نمودند. در این حمله به بزرگترین نفتکش جهان با نام سی وایز جاینت (Sea Wise Giant) با 564739 تن نفت خام که در اجاره ایران بود و همچنین یک سکوی ثابت تلمبه نفت، خسارات بسیار سنگینی وارد شد. تأسیسات به شدت آتش گرفتند و شدت آتشسوزی به حدی بود که کارکنان شرکت نفت مجبور شدند همهء نفتکشها را برای انجام عملیات امداد و خاموش کردن آتش از هم جدا کنند و همین مسئله، باعث اختلال جدی در کار صادرات نفت جمهوری اسلامی به خارج گردید.
جنگندههای میراژ عراق، پس از پایان حمله به تاسیسات جزیره سیری، آنقدر سوخت داشتند که حملهای نیز به تاسیسات زمینی جزیره سیری انجام دهند و آنها را با مسلسل به گلوله ببندند. پس از این حمله، جمهوری اسلامی نفتکشهای خود را بازهم دورتر برد و آنها را به آخرین نقطهء خلیج فارس در تنگه هرمز و جزیره لارک منتقل کرد. به تاریخ 13 مهر 1365 (برابر 5 اکتبر 1987) میراژهای عراقی به تاسیسات جزیره لارک که در فاصله 1150 کیلومتری ساحل عراق (2300 کیلومتر رفت و برگشت) از خلیج فارس بود، حمله کردند و خسارات بسیار سنگینی به بار آوردند. در جریان حملات دوربرد میراژها عراقی به نیروگاه برق نکا در غرب مازندران که در سالهای 1986 و 1987 انجام گرفت، بخش بسیار بزرگی از تاسیسات این نیروگاه از بین رفت و خسارتهای فراوانی به سوئیچینگهای 230 کیلوولت آن وارد آمد.
خلیج فارس منطقهای بسیار گسترده و بدون هیچگونه نشانی مشخص ناوبری همچون کوه، جنگل و دره است. بدین جهت خلبانان عراقی برای پروازهای بسیار طولانی، نمیتوانستند همانند پروازهای روی خشکی، از نشانیهای مشخصی برای ناوبری درست بهره ببرند. برد رادارهای جستجو و مراقبت عراق نیز تا مرز کویت میرسید و پس از آن خلبانان میراژ بودند و صدها کیلومتر پرواز پیوسته بر روی آب که آنها با تکیه بر سامانههای پیشرفته ناوبری میراژ اف1 و آموزشهای بهتری که در فرانسه میدیدند، قادر به انجام آن میشدند. پس از درگیری فوریه 1988 (برابر 20 بهمن 1366) که در جریان آن سه فروند Mirage F1EQ5 توسط یک تامکت ایرانی سرنگون شدند، عراقیها تاکتیک حملات خود در خلیج فارس را تغییر دادند و میراژهای مسلح به اگزوسه را در پناه شکاریهای میگ-23، میگ-25 و در برخی موارد بمب افکنهای سنگین Tu-22B به جنگ نفتکشها فرستادند.
موشک اگزوسه با وجود دقت خوب و برد مناسب، برای شکار نفتکشها چندان مناسب نبود. این موشک اساسن فاقد توانایی لازم برای غرق کردن شناورهایی با وزن بیش از 8000 تن بود و تنها به آنها آسیب میزد و این در حالی بود که وزن بیشتر نفتکشها بیش از این مقدار بود. همچنین نفتکشها دارای جداره فولادی بسیار مقاوم و چندلایه بودند که این نیز خود به مانند یک زره ضخیم و نفوذناپذیر در برابر برخورد موشک اگزوسه عمل میکرد. به جز این باید رفتار عجیب نفت خام موجود در مخازن نفتکشها را نیز یادآور شد که شعله ناشی از انفجار سرجنگی موشک اگزوسه را خاموش میکرد.
در دو سال آخر جنگ بی حاصل هشت ساله، نیروی هوایی عراق جهت فشار به جمهوری اسلامی برای پایان جنگ و قبول آتش بس، اقدام به خرید میراژهای اف یک EQ5 و EQ6 نمود که علاوه بر توانایی هوا به هوا و هوا به زمین، عملیات ضدکشتی را نیز به خوبی هواپیماهای سوپر اتاندارد به انجام میرساندند. هدف عراق، نابودسازی صادرات نفت ایران از راه خلیج فارس بود. اما مهمترین کاری که این میراژهای پیشرفته انجام میدادند، توانایی انجام حملات ضربتی و دقیق در دورترین نقاط خلیج فارس بود. چیزی که عراق با جنگندههای روسی میگ-23 و سوخوی-22 قادر به انجام آن نبود و در طول جنگ به چنین عملیاتهایی بسیار نیاز داشت. میگ-25 یک جنگنده رهگیر بود که قادر بود از ارتفاع بسیار بالا، 2 یا 4 بمب 500 پاوندی را رها کند. اما در کارزا حقیقی، میگ-25 برای نبرد موسوم به جنگ شهرها، کارایی مناسبی نداشت. میگ-25 که جنگنده ای چابکی از نظر مانورپذیری به شمار نمیرود، برای مصون ماندن از پدافند زمینی و همچنین شکاریهای ایران، در ارتفاع بسیار بالا پرواز میکرد و بدین جهت بمبها و راکتهای آن، در برخی موارد به بیرون شهرهای بزرگی همچون تهران اصابت میکردند. با در نظر گرفت مساحت 700 کیلومتر مربعی تهران، در واقع عملیات ضربتی میگ-25 بسیار ناامید کننده بودند. برای نمونه، عراق که تهدید کرده بود راهپیمایی روز قدس سال 1365 تهران را برهم خواهد زد، تنها توانست چند بمب یا راکت را با میگ-25 در بیابانهای شهریار رها کند. همچنین در بهمن سال 1365 نیز یک میگ-25 در آسمان اصفهان در ارتفاع 67000 فوتی به وسیلهء یک موشک HQ-2 (گونه چینی موشک سام 2) سرنگون گردید و خلبان آن نیز به اسارت درآمد و همان روز در برابر خبرنگاران، به پرسشهای آنان پاسخ داد.
.
موشک AS-30L پس از شلیک از جنگنده میراژ اف1
.
میگ-23 نیز برای فرار از دست پدافند موشکهای HAWK ایران، به قدر کافی چابک نبود و همچنین سامانههای الکترونیکی قدیمی آن نیز کارایی مناسبی نداشتند. همچنین میگ-23 برای حملات ضربتی دوربرد، با حمل 4 بمب 500 پاوندی، بقیه جایگاهایش جهت حمل تانکهای سوخت خارجی مورد استفاده قرار می داد و غیر از یک دستگاه مسلسل، هیچگونه جنگ افزار هوا به هوا در اختیار نداشت. در چنین شرایطی، میراژ اف یک EQ6، تمامی نقائص این جنگندههای روسی را یک تنه حل نمود. بمبها و موشکهای هدایت شونده لیزری آن میتوانستند به راحتی یک برج تقطیر پالایشگاه نفت یا ژنراتورهای برق یک نیروگاه برق را هدف قرار دهند. میراژهای EQ6 قادر بودند موشک دوربرد هدایت لیزری AS-30L با سرجنگی نیمه زرهی و دو فیوز تأخیری یا ضربتی را از فاصله 11 کیلومتری و ارتفاع پروازی تنها 50 متر تا ارتفاع 10 کیلومتری و فاصلهء 32 کیلومتر به سمت اهداف شلیک کنند. فیوز تأخیری باعث میشد موشک پس از 1.5 متر نفوذ در بدنهء هدف منفجر گردد. شلیک موشک AS-30L در چنین فاصلههایی، میراژ عراقی را از گزند آتش توپهای ضدهوایی موشکهای سام ایران مصون نگه میداشت.
ترکیب موشک ضدکشتی اگزوسه و میراژ اف1 برای نیروی دریایی نابود شده عراق، حکم جایگزین را داشتند. در سالهای 1983 و 1984 پیش از ورود میراژهای جدید اف1 که توانایی حمل و پرتاب موشک اگزوسه را داشتند، عراقیها موشک اگزوسه را بر روی هلیکوپترهای فرانسوی سوپر فرلون و پنج فروند هواپیمای سوپر اتاندارد نصب کرده بودند. اما به دلیل تعداد اندک و برد کم هواگردهای پرتاب کننده اگزوسه، آنها نتوانستند در دوره زمانی یاد شده، تأثیر چندانی بر روند صادرات نفت جمهوری اسلامی ایفا کنند. با ورود نخستین سری از میراژهای ضدکشتی سری EQ5، روند جنگ نفتکشها به سرعت دگرگون گردید. میراژهای اف یک EQ5 و EQ6 از آخرین گونه رادار سیرانو 4 به نام سیرانو چهار ام (Cyrano IV-M) بهره می بردند. در این رادار جدید، یک حالت هوا به سطح ویژه شکار کشتی پیش بینی شده بود. سامانه پیشرفته ناوبری اینرسیایی ساخت SAGEM که امکان پرواز خودکار به سمت هدف را بر اساس دادههای وارد شده در حافظه کامپیوتر سیستم میبخشید، نمایشگر سربالای ساخت Thomson-CSF و فاصلهیاب لیزری از جمله تجهیزات میراژ اف یک EQ5 بودند.
عراقیها ابتدا میراژ اف یک EQ5 را با یک موشک ضدکشتی اگزوسه در جایگاه میانی بدنه، و دو مخزن سوخت 1200 لیتری RP-15 در زیر هر بال به میدان می فرستادند. خلبان میراژ نیز به دلیل سنگینی هواپیما و نداشتن موشکهای هوا به هوا، میبایست به دور از چشم تامکتهای ایران پرواز کند. از سال 1985، عراقیها میراژهای خود را علاوه بر موشک اگزوسه و دو تانک سوخت، به دو موشک هوا به هوای مجیک دو R-550 (که از زوایای بسیار بازتری به سمت هدف پرتاب میشد و در برابر جنگ الکترونیک مصونیت بهتری نسبت به مجیک یک داشت)، غلافهای اخلاگر ECM و پرتاب کنندههای Chaff/Flare مجهز ساختند. میراژها در سکوت کامل رادیویی و ارتفاع پست به نفتکشهای ایران نزدیک شده و پس از پرتاب موشک اگزوسه به سرعت از منطقه خارج می شدند. میراژها سعی میکردند پیش از پرتاب موشک اگزوسه، وارد نبرد هوایی با تامکتهای ایران نشوند و اگر هم به ناچار وارد درگیری میشدند، ابتدا تانکهای سوخت خود را رها میکردند تا سبک شوند، سپس با بهرهگیری از موشکهای گرمایاب جدید R-550، وارد نبرد نزدیک هوایی با تامکتهای ایران میشدند.
نیروی هوایی ایران که به دلیل کمبود قطعات یدکی و جنگ افزارهای ویژه تامکت، تعداد بسیار اندکی از جنگندههای اف-14 آماده پرواز در اختیار داشت، همواره تعداد کمتری از شکاریهای خود را که به طور معمول به نسبت 1 به 2 یا 1 به 3 میرسید به جنگ شکارچیان نفکتشها می فرستاد. نیروی هوایی عراق از سال 1986، با دو هواپیمای سوخترسان آنتونف An-12BP مشکل کمبود سوخت جنگندههای میراژ را تلاش نمود حل کند؛ هرچند که خلبانان عراقی بازهم همان روش سوختگیری جنگنده به جنگنده را مورد استفاده قرار دادند.
یک دگرگونی مهم در کابین میراژ اف یک EQ5 بیش از هرچیزی دیگری نسبت به کابین میراژهای اف1 قبلی به چشم میآمد. در کابین EQ5 یک کنسول کنترل با سامانههای جانبی قرار داده شده بود. یک سامانه سه کاناله، ارتباط بین کنسول کنترل و استیک هدایت را با رادار سیرانو 4 ام و موشک اگزوسه برقرار میکرد. همچنین پرتابگرهای برای حمل موشک در دو طرف هواپیما نیز از دیگر تجهیزات میراژهای اف یک EQ5 بودند. به کارگیری میراژ اف یک EQ5 مشکلاتی نیز به همراه داشت. ارتباط بین رادار جدید سیرانو IV-M و سامانه هدایتگر موشک اگزوسه گاه دچار مشکل میشد که این امر، اطمینان پذیری موشک اگزوسه را کاهش میداد. شناسایی اهداف و برنامهریزی پیش از شلیک موشک نیز از دیگر مشکلاتی بودند که عراقیها پیشتر آنها را در جریان به کارگیری هواپیماهای سوپر اتاندارد تجربه کرده بودند.
جنگ نفتکشها در ماههای پایانی سال 1366 و ابتدای سال 1367 به اوج خود رسید و هر روز عراقیها اعلام میکردند که به یک یا چند هدف بزرگ دریایی در خلیج فارس حمله کردهاند. سازمان بین المللی اینترکو تانکر در گزارش سال 1366 خود هشدار داد که میزان کشتیهای از دست رفته در جنگ نفتکشها به 10 میلیون و 186 هزار تن رسیده است. این در حالی بود که میزان کشتیهای غرق شده در جریان جنگ جهانی دوم، 24 میلیون تن بود. شرکت سرشناس بیمه لویدز در لندن که کشتیهای تجاری را در سراسر جهان بیمه حوادث میکند، نرخ بیمه خود را برای کشتیهای ورودی به تنگه هرمز تا 50 درصد افزایش داد. بر اساس برآورد کارشناسان این شرکت، درصد سالم ماندن ورود و خروج یک کشتی به خلیج فارس، به حدود 50 درصد رسیده بود. نیروی هوایی عراق از 29 آگوست تا یکم سپتامبر 1987، به مدت چهار شبانه روز پی در پی، به نفتکشها و تاسیسات نفتی ایران در خلیج فارس حمله برد و بدین ترتیب قیمت اجاره نفتکش در خلیج فارس به یکباره 3 برابر گردید.
صدام برای بالا بردن شعله جنگ نفتکشها، همچنان به خرید جنگ افزارهای پیشرفته از فرانسه ادامه می داد. در سال 1982، فرانسویها یک محموله 342 فروندی موشک اگزوسه را تحویل عراق دادند. در 1985، شمار 96 موشک اگزوسه و در 1986، محموله 260 فروندی موشکهای اگزوسه به ارزش 416 میلیون دلار و در 1987 محموله 735 میلیون دلاری به بعثیها تحویل داده شد. صدام کلیهء هواپیماها باربری و مسافربری عراق را مامور انتقال جنگ افزار از فرانسه به بغداد کرده بود. ایلوشینهای Il-76 و آنتونفهای غولپیکر، هر روز در یکی از فرودگاههای فرانسه فرود می آمدند و محمولههای جنگ افزار را که شامل موشکهای اگزوسه، بمبهای خوشهای، موشکهای هدایت شونده AS-30L و ARMAT، انواع موشکهای هوا به هوای ساخت ماترا، تجهیزات راداری و سامانههای الکترونیکی جنگندههای میراژ را به عراق میبردند. عراقیها با برداشتن صندلیهای بوئینگهای مسافربری B747 خط هوایی فرانسه به بغداد، آنقدر مهمات بار آنها میکردند که خلبانان بوئینگ ناچار میشدند در آتن یا استانبول سوختگیری دوباره انجام دهند؛ در حالی که پرواز پاریس به بغداد، پروازی یکسره بود. از سال 1986 تا 1988، صنایع هوافضای فرانسه، 75 درصد موشکهای تولیدی خود را به عراق واگذار میکرد و از هر 4 موشک اگزوسه تولیدی، 3 فروند به عراق فرستاده میشد.
در سال 1987، شمار 30 فروند دیگر از میراژهای اف یک EQ6 و چندین مدل دوسرنشینه BQ به عراق تحویل داده شد؛ همچنین شمار فراوانی از گونه های قدیمی EQ و EQ2 به سطح استاندارد EQ6 ارتقا داده شدند. سرانجام در تابستان سال 1369 و چند روز پیش از حمله صدام به کویت، آخرین سفارش میراژها که از پیشرفتهترین گونه یعنی EQ7 و به تعداد 6 فروند بودند به عراق تحویل داده شدند و با این معامله، نیروی هوایی عراق با دارا بودن 133 فروند میراژ اف1 به بزرگترین کاربر این جنگنده پس از فرانسه تبدیل گردید و نیروی هوایی عراق در تابستان سال 1990، عنوان ششمین نیروی هوایی بزرگ جهان را از آن خود ساخت.
پیوندها:
پروژه سعدون
The Dassault Mirage F1
نبرد هوایی با میراژهای عراقی
حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان
برنامه سلاحهای کشتار جمعی عراق (WMD) - (به صورت PDF)
ماهنامه صنایع هوایی – شماره 220
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر