نيروي هوايي عراق در دهه 1970، قرارداد خريد جنگندههاي چندماموريته ميراژ اف-1 را با فرانسويها امضا كرد و بين سالهاي 1980 تا 1988، تعداد 93 فروند جنگنده شكاري بمبافكن ميراژ اف-1 نوع EQ و 15 فروند نوع دوسرنشينه BQ را دريافت نمود كه جمعن 108 فروند ميشود. دست كم 21 جنگنده ميراژ اف-1 نيز پس از حمله ارتش عراق به كويت و تحريمهاي سازمان ملل بر ضد اين كشور، هيچگاه تحويل نشدند. عراقيها ميراژهاي اف-1 را به صورت گسترده در جنگ هشت ساله با ايران به كار گرفتند. عراق، جنگندههاي ميراژ اف1 را در پنج مرحله زماني دريافت كرد و بدين جهت نميتوان تمام ويژگيهاي آنها را عين هم دانست. دو دسته نخستين ميراژها، 32 فروند بودند كه غلاف سوختگيري هوايي نداشتند. پس از مدتي، 61 فروند ديگر تحويل گشتند. آخرين دسته كه 38 فروند بودند، براي حمل و پرتاب موشكهاي ضدكشتي اگزوسه AM39 Exocet پيكربندي شدند.
عراقيها ميراژهاي اف-1 را به صورت گسترده در جنگ هشت ساله با ايران به كار گرفتند. عراق به طور معمول جنگ افزارهاي ساخت فرانسه همچون موشكهاي هوا به هوايMagic R-550 و Super 530، راكتاندازهاي 68 و 100 ميليمتري، موشكهاي ضدرادار ARMAT و موشكهاي ليزري هوا به زمين AS-30L به همراه غلاف ليزري ATLIS را حمل و استفاده ميكردند.
.
عراقيها همچنين توانسته بودند غلاف سوختگيري هوايي ميراژ F1C-200 را بر روي جنگندههاي ميگ-23 نصب كنند. توانمندي جنگندههاي ميراژ اف1 عراقي پس از اينكه در سال 1991 بدست ايرانيها افتاد، از بين رفت. دولتي كه پس از صدام به روي كار آمد (دولت آقاي اياد علاوي) سعي نمود جنگندههاي ميراژ اف1 تحويل نشده به عراق را دوباره براي زنده كردن نيروي هوايي عراق از فرانسه تحويل بگيرد.
.
اگزوسه توانست خسارت بزرگي را ايجاد كند: به تاريخ 17 مي 1987، به دليل اشتباه در هدفگيري، يك فروند جنگنده Mirage F1-EQ5 عراقي، ناو جنگي يواساس استارك (USS STARK) را هدف دو موشك اگزوسه قرار داد و 37 نفر از ملوانان نيروي دريايي ايالات متحده را به كام مرگ كشاند. هرچند عراقيها بلادرنگ از آمريكاييها پوزش خواستند، اما اين اشتباه سبب شد نيروي دريايي ايالات متحده جهت تأمين امنيت منطقه با حضوري گسترده در خليج فارس، به ايران فشار آورده و يكسال بعد جنگ با شكست ايران در كليهء خطوط درگيري پايان پذيرد.
.
در سال 1990، ارتش صدام به كويت حمله كرد و ظرف مدت 5 ساعت، اين كشور را اشغال نمود. با اين كار، شعلههاي جنگ خليج فارس در ژانويه 1991 برافروخته گرديد. پس از 40 روز بمباران گسترده توسط بمبافكنهاي سنگين B-52، B-1، F-111 و F-117، سازمان ارتش عراق از هم گسست. جنگ سال 1991 خليج فارس، اوج كاري جنگندههاي ميراژ اف1 بود. هر دو طرف درگير، يعني كويت و عراق داراي ميراژ اف1 بودند. تعدادي از ميراژهاي F1-CK كويتي در جريان نخستين حمله بر روي زمين از بين رفتند اما 15 فروند توانستند بگريزند و با رنگآميزي نوشته «كويت آزاد» (Free Kuwait) در كنار دماغه، چندين سورتي پرواز جنگي را بر عليه ارتش عراق انجام دهند. شمار ماموريتهاي جنگي ميراژهاي كويتي نامعلوم است اما هيچكدام در جنگ سرنگون نشدند. ميراژ F1-EQ، نخستين نوع از هواپيماهاي عراقي بود كه در جنگ خليج فارس سرنگون گرديد.
جنگندههاي ميراژ اف1 نيروي هوايي عراق در چندين نبرد هوایی حضور داشتند و البته تا پايان جنگ خلیج فارس نيز در تمامي آنها بازنده شدند. در همان روز نخست جنگ يعني 17 ژانويه 1991، سه فروند از جنگندههاي Mirage F1-EQ نيروي هوايي عراق توسط شكاريهاي اف-15 نيروي هوايي ايالات متحده و با استفاده از موشكهاي هوا به هواي AIM-7F Sparrow سرنگون شدند. در همان روز نخست جنگ نيز يك فروند ميراژ F1-EQ به هنگام تعقيب و گريز با يك هواپيماي جنگ الكترونيك نيروي هوايي ايالات متحده از نوع EF-111 Raven به زمين خورد و نابود شد. به تاريخ 19 ژانويه 1991، دو فروند ميراژ F1-EQ ديگر عراقي نيز طعمه شكاريهاي اف-15 نيروي هوايي ايالات متحده شدند. در 24 ژانويه 1991، يك فروند جنگنده اف-15 نيروي هوايي سلطنتي عربستان سعودي، توانست دو جنگنده ميراژ اف1 عراقي را سرنگون سازد. هرچند هواپیمایی از نیروی هوایی ایالات متحده نیز وجود داشت که توانسته بود در نبرد هوایی با دو میراژ F1-EQ عراقی پیروز گردد، اما چنین پیروزیای برای خلبانان سعودی، آنان را به انجام وظیفهشان دلگرم میکرد.
آخرین پیروزی در برابر میراژ F1-EQ به وسیلهء یک جنگنده اف-15 نیروی هوایی ایالات متحده در 27 ژانویه 1991 بدست آمد. با این درگیری، امتیازات F-15 در برابر Mirage F1-EQ به 8 بر صفر رسید و البته هیچ جنگندهء میراژی نیز به طور تصادفی از بین نرفت. هرچند نبرد بین عراق و نیروهای ائتلاف به روشنی نابرابر بود اما نیروی هوایی عراق نشان داد که در نبردهای هوایی بسیار ترسو است و امکان داشت جنگندههای میراژ F1-EQ عراقی با داشتن خلبانان کارآزمودهتر و هدایت درستتر، به نتایج بهتری میرسیدند. دست کم یک جنگنده میراژ F1-EQ عراقی بر روی زمین توسط عملیات بمباران بمبافکنهای تورنادو نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در 17 ژانویه 1991 با بکارگیری یک بمب خوشهای JP233 از بین برده شد. تا پایان ماه ژانویه 1991، در حرکتی که فقط نشاندهنده اضطراب و آشفتگی مقامات عراقی بود، شمار قابل توجهی از هواگردهای نیروی هوایی عراق، شامل 24 جنگنده میراژ اف-1، به ایران، یعنی جدیترین دشمن عراق، پرواز کردند. هنوز به درستی روشن نیست که ایرانیها با جنگندههای میراژ اف-1 عراقی چه میکنند و قطعات و جنگ افزارهای آنها را چگونه تهیه مینمایند.
ميراژهاي سوخته
به نقل از خاطرات سرهنگ خلبان خليلي
.
گردان آموزشي – رزمي اف-14 را در اوايل سال 66 تمام كرده و جزو نفرات اول فارغالتحصيلي اين هواپيما بودم. هنوز مدتي از پايان آموزش نگذشته بود كه در ليست مأموريتهاي جنگي منظور شدم. دوشنبه 19 بهمن 1366 به سوي محل مأموريت راهي شدم. به طور معمول، به محض ورود به پايگاه بوشهر، توسط رئيس گروه اعزامي توجيه شديم. از نحوه گفتار او مشخص ميشد كه اوضاع منطقه غيرعادي است و احتمال درگيري نيز بسيار زياد است. از برنامههاي توجيهي دريافتم كه تصميم گرفته شده از تردد كشتيهاي نفتكش پشتيباني شود.
.
.
روز سهشنبه 20 بهمن 66 صبح زود به گردان پرواز آمديم. طبق روال كاري، هواپيماهاي آماده را به دقت بازديد كرده و تحويل گرفتيم. آن روز شور و اضطراب عجيبي داشتم و حس ميكردم برايم اتفاق مهمي خواهد افتاد. تقريبن ساعت 9:30 بود كه صداي زنگ آلرت افكارم را گسست. به سرعت كارهاي مربوط به پرواز را انجام دادم و پس از چند دقيقه در آسمان خليج فارس بوديم. به محض بلند شدن، رادار بوشهر، سمت ارتفاع و فركانس روز را به ما اطلاع داد و ما را به منطقه ايستايي مورد نظر هدايت كرد.
پس از گذشت چند دقيقه، مركز رادار به ما سمت جنوب را داد و خواست كه اين سمت را توسط رادار تامكت جستجو كنيم. من به آن سمت گشته و بعد از دقت زياد، شش هدف مشخص را روي صفحة رادار يافتم و مختصات آنها را به آگاهي اپراتور رادار زميني رساندم و رادار زميني نيز تأييد كرد اهداف پيدا شده، هواپيماهاي دشمن هستند. نخستين كار ما، پرواز با بيشترين سرعت و در كمترين ارتفاع بود. سپس به عنوان افسر رادار تامكت (RIO) به طرحريزي چگونگي شليك موشك اسپارو پرداختم. من كه هنوز مدتي از دوره آموزشيم كه تحت نظر استاد خلبانان باتجربه جنگندههاي اف-14 تامكت نميگذشت و تمام آموختههايم را به خوبي در ياد داشتم، به سرعت شروع به محاسبة پارامترهاي ديگري كردم و نحوه قرار گرفتن در موقعيت مناسب را به خلبان كابين جلو پيشنهاد نمودم. سپس به نزديكترين هدف كه هواپيماي سمت چپ بود، قفل راداري را شروع كردم كه به علت عمليات ضدالكترونيك جنگندههاي عراقي، قفل راداري تامكت شكست.
بلافاصله روي هدف سمت راست قفل كردم كه آن نيز توسط اقدامات الكترونيكي جنگندههاي عراقي شكسته شد. دوباره روي يكي ديگر از جنگندههاي عراقي قفل كردم كه اين بار با استفاده از روشها و وسایل جنگ الكترونيك (احتمالن سامانه ضدعمل الکترونیک AN/ALQ-100 تعبيه شده در اف-14 تامكت)، هدف به صورت قفل شده باقي ماند. از رادار، تأييد انهدام آنها را پرسش كردم كه رادار تأييد كرد و من با توجه به فاصلهاي كه با هدف داشتيم، يك موشك ميانبرد اسپارو AIM-7E-4 را در فاصلة 5/5 مايلي شليك كردم. لحظاتي بعد، نشانه نابود شدن هدف را در رادار هواپيما مشاهده كردم. هنوز از هواپيماي اولي خلاص نشده بوديم كه خلبان كابين جلو مرا متوجه يك جنگنده ديگر در موقعيت 30 درجه به راست كرد و خود نيز يكي ديگر از جنگندههاي عراقي را در 30 درجه به سمت چپ ديدم. آنها با توجه به هدف قرار گرفتن هواپيماي جلويي خود، ارتفاعشان را به سرعت كم كرده و به شدت به سمت راست گردش نمودند. ما نيز در مقابلشان به سمت چپ گردش كرديم. در همين لحظات، جنگنده سمت راستي ما به طرز ناشيانهاي جهت گردشش را عوض كرد و با اين گردش احمقانه، ما را به راحتي در سمت ساعت 12 خود قرار داد. فاصلهء ما با جنگنده دشمن آنقدر كم شده بود كه به وضوح نوع آنها را كه ميراژ اف-1 با رنگ استتار آبي بود تشخيص دادم. در همين گير و دار، خلبان كابين جلو گفت: «موشك سايدوايندر رها نميشود.» من بلافاصله نگاهي به صفحة نشاندهندهء خود كردم و گفتم: «سوئيچ در موقعيت مناسب نيست، صفحة مربوط به كنترل مهمات خود را چك كن.» همين درنگ چند لحظهاي باعث شد ما در بهترين فاصله براي پرتاب موشك گرماياب سايدوايندر قرار بگيريم. در اين لحظات كه من برگشته و از سمت راست مواظب پشت سر خودمان بودم كه توسط جنگندههاي عراقي غافلگير نشويم، متوجه عبور دود سفيد رنگي از زير بال راست هواپيما شدم.
.
.
به جلو كه نگاه كردم، ديدم خلبان كابين جلو، يك موشك سايدوايندر را از پايلون سمت راست رها كرده است. موشك مستقيمن به سمت اگزوز هواپيماي عراقي رفت و آن را به تلي از آتش مبدل نمود. پس از اين درگيري متوجه شديم كه به فاصله زيادي از مرز آبي كشور دور شدهايم و خطر كمبود سوخت ما را تهديد ميكرد. همزمان با افزايش ارتفاع و آمدن روي خشكي، با حالتي بسيار هيجان زده با رادار صحبت كرديم. پس از چند دقيقه، رادار بوشهر، خبر تأييد انهدام دو جنگنده عراقي را به آگاهي ما رساند. پس از فرود در پايگاه بوشهر، مورد استقبال پرشور پرسنل گردان تعمير و نگهداري و مسئولين پايگاه قرار گرفتيم. هنوز مدتي از نشستن ما بر روي باند پايگاه بوشهر نگذشته بود كه دوباره زنگ اسكرامبل به صدا درآمد و ما به سرعت به سمت هواپيمايمان دويديم و در زمان بسيار كوتاهي خود را در پهنهء آسمان خليج هميشه فارس يافتيم. يكبار ديگر كارهاي اوليه پرواز رهگيري را انجام دادم، اما رادار تامكت هنوز چيزي را نشان نميداد. با آگاهي از مسير حركت نفتكشها، به آن سمت گردش كرديم. من از فرصت استفاده كرده و بازهم با رادار تامكت، بيرون را كاويدم. گويي از غيب خبر رسيد كه از وضعيت 9 درجه بيرون بيا و به سمت جنوب شرقي گردش كن. بدون وقت همين كار را كردم. با وجود نبود انتظار حضور هواپيمايي در چنين موقعيت، چيزي در آنجا بود كه رادار تامكت آن را به روشني نشان ميداد. موقعيت آنها را به رادار زميني دادم. رادار هم فورن دستور انهدام آنها را صادر كرد.
حدود 7 مايلي از خط سير نفتكشها بوديم كه نگهان متوجه شديم دو جنگنده عراقي در حال شيرجه كردن روي نفتكشها هستند. به سرعت و با استفاده از افتربرنر (پسسوز Afterburner) به سمت آنها رفتيم و از ارتفاع خود كاستيم. آنها با مشاهده هواپيماي ما، مخالف جهت هم چرخش كردند كه به خيال خود ما را غافلگير كنند. ما با آگاهي از نيت آنها به طرف هواپيماي سمت راستي رفتيم و چون از سرعت و شتاب خوبي برخوردار بوديم، به سرعت در برد پرتاب موشكهاي گرماياب قرار گرفتيم. پيش از شليك موشك، به خلبان كابين جلو گفتم: «آنها ما را بين خود قرار دادهاند و شماره 2 كاملن پشت سر ما ميباشد، ولي ادامه بده و هر وقت گفتم سريع چرخش كن.» سپس نخستين موشك سايدوايندر را شليك كرديم. هنوز موشك ما به جنگنده ميراژ عراقي نرسيده بود كه ديدم ميراژ شماره 2 خيلي به ما نزديك شده و به زودي موشك خود را شليك خواهد كرد.
چندين بار گردشهاي شديد و ناگهاني به سمت چپ و راست كرديم و اطمينان يافتيم كه ميراژ شماره 2 در هدفگيري ناتوان شده است. دوباره به موقعيت اوليه برگشتيم ولي اثري از آن دو هواپيما نبود و تنها لاشة شعلهور يكي از ميراژهاي عراقي را در آب ديديم. بدين ترتيب، ما در يك روز، شاهد سوختن سومين هواپيماي جنگي بعثيها بوديم. اين دو درگيري در مدت كمتر از نصف روز در منطقه خليج فارس اتفاق افتاد.
.
۱ نظر:
با درود به آرش عزيز
چند روزه كه به وبلاگ سر نميزنيد نگران شدم هر چه زودتر با آمدنتون ما رو خوشحال كنيد
دوستدار شما
ارسال یک نظر